کتاب ایدئولوژی آلمانی

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

انسان‌ها تاکنون همواره برداشت‌های نادرستی از خویش، از آنچه که هستند و از آنچه باید باشند داشته‌اند. آنان روابط خود را بنا بر دیدگاه‌های خویش از خدا، از انسان طبیعی و غیره ترتیب داده‌اند. ساخته‌های مغز آنان دیگر تحت مهارت‌شان نیست، این آفرینندگان در برابر آفریده‌های خود سر فرود آورده‌اند. باشد که آنان را از این خیالات، تصورات، جزم‌‌ها و موجودات خیالی که [این انسان‌ها] زیر یوغ‌شان تحلیل می‌روند، برهانیم. باشد که بر ضد این حاکمیت تصور و خیال قیام کنید.


یکی [لودویگ فوئرباخ] می‌گوید بیایید به انسان‌ها بیاموزیم که چگونه این تخیلات را با اندیشه‌هایی که با جوهر انسان تطابق دارد عوض کنند، دیگری [برونو باور] اعلام می‌کند، بیایید به آن‌ها یاد دهیم که چگونه برخوردی نقادانه با این تخیلات داشته باشند، سومی [ماکس اشتیرنر] می‌گوید بیایید به آنان بیاموزیم که چگونه این تخیلات را از سر به در کنند و در آن صورت، واقعیت موجود فرو خواهد ریخت…. روزی روزگاری، شخص دلیری بر این تصور بود که انسان‌ها تنها از آن رو در آب غرق می‌شوند که در چنگ نظریه‌ی جاذبه گرفتارند. اگر این فکر را مثلاً با اعلام این‌که مفهومی خرافی و مذهبی است از ذهن خود دور کنند، بی‌شک از خطر غرق شدن در آب مصون خواهند ماند. این شخص سراسر زندگی خود را به مبارزه با توهم جاذبه سپری کرد، توهمی که همه‌ی آمارها و شواهد متعدد پیامدهای زیان‌بارش را به او نشان می‌داد، این آدم دلیر نمونه‌ای از فلاسفه‌ی جدید انقلابی در آلمان بود.

کتاب ایدئولوژی آلمانی
کارل مارکس
فریدریش انگلس

لینک کوتاه یادداشت: https://resasanian.ir/xAr9f

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *