اجتناب از اخبار در مورد چگونگی آسیبرسان بودن رسانههای اجتماعی غیرممکن است. رسوایی Cambridge Analytica، رباتهای روسی، پاسخ غیرمنطقی رهبران صنعت فناوری به نقض حریمخصوصی، مداخله در انتخابات و آزار و اذیت؛ باعث شده تا همه خوشبینیها در مورد رسانههای اجتماعی به عنوان وسیلهای برای تحولات اجتماعی که در بهار عربی در سال ۲۰۱۱ به وجود آمد، تا حد زیادی از بین رفته باشد. توییتر که زمانی کاربران را با این سؤال که “چه کاری انجام می دهی؟” برانگیخت، اکنون به عنوان خانهای برای انتقاد غیرمسئولانه شناخته شده است، افرادی که گاها درتعاملات زندگی واقعی دچار مشکل میشوند، از ادب محروم میشوند. به همین جهت بسیاری از افراد به رسانههای اجتماعی بدبین شدهاند.
با وجود همه اینها، با روشی که از توییتر استفاده میکنیم این دهه را بهتر کرد. انتقادهای صحیح از رسانههای اجتماعی و به ویژه توییتر، نباید اهمیت مکالماتی را که در طی ۱۰ سال گذشته در آنجا اتفاق افتاده است را مبهم جلوه دهد. با ورود به سال ۲۰۲۰، افراد قدرتمند و مشکلات اجتماعی دیگر نمیتوانند از نظارت عمومی جلوگیری کنند. فعالیتهای آنلاین و تفسیری که در توییتر صورت میگیرد، اغلب به عنوان عبارات ” لغو فرهنگ” یا “فرهنگ بیدار” رد میشوند؛ به ویژه گروههای حاشیهنشین که در حال صحبت هستند و اصرار دارند که شنیده شوند.
با بررسیهای صورت داده شده بر روی دادههایی از گروههایی از جمله آمریکاییهای آفریقایی تبار، بازماندگان خشونت جنسیتی و زنان مطلقه که از توییتر برای ایجاد کمپینها و برای تأثیرگذاری بر اخبار و سیاست استفاده کردهاند. متوجه حرکاتی مانند #BlackLivesMatter و #MeToo میشویم، در حالی که منشأ آنها پیش از توییتر بود، و توسط شبکههایی از افراد عادی که داستانهای دست اول خود را به اشتراک میگذاشتند، مطالبه میکردند و روایتهای مشترکشان را در سایتهای مختلف به اطلاع عموم میرساندند. درست است که بدون توییتر این کمپینها برای عدالتنژادی و جنسیتی باز هم وجود خواهد داشت، اما میشود گفت تاثیرگذاری لحظهای نخواهند داشت.
به این دادهها نگاه کنید: با #OscarsSoWhite، کاربران توجه به نامزدهای سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ را جلب کردند که هیچ یک از افراد رنگین پوست در هیچ یک از عناصر پیشرو یا پشتیبانی بازیگران را نشان نمیداد. این اتفاق از آن زمان دیگر رخ نداده است؛ و در سال ۲۰۱۹، سازنده هشتگ، April Reign، از آکادمی برای شرکت در مراسم اهدای جوایز دعوت شد. وقتی یک تیتر CNN درباره یک مرد سیاه پوست که در می سی سی پی پیدا شده بود به طور غیرمستقیم به سوابق جنایی او متمرکز کرده بود، #CNNBeLike باعث نشان دادن و شیوع کلیشههای رسانهای نژادپرستانه بود. این امر بدون شک توسط روزنامهنگاران مسئول تصمیمگیری برای نحوه ارائه گزارش به مخاطبان در CNN مورد توجه قرار گرفت. #CosbyMeme، هشتگی که از حساب شخص این بازیگر سرچشمه گرفته و از هواداران خواسته است تا درباره او یادداشتهایی بنویسند، اما برای هدایت تمرکز به تجاوزهای خود او به زنان، مورد هجوم قرار گرفت. #IfSlaveryWasAChoice پوچ بودن تحلیل عجیب Kanye West از تاریخ آمریکا را به دست آورد، با استفاده از شفافسازی طعنهآمیز که این رپر نباید جدی گرفته شود.
بدون توییتر، آمریکاییهای کمتری نامهای Trayvon Martin ، Michael Brown و Sandra Bland را میشنیدند. سیاه پوستهایی که مرگ آنها مترادف با فعالیت #BlackLivesMatter شده بود. هنگامی که کاربران هشتگ #TamirRice را ایجاد کردند (نام پسربچه سیاه پوست ۱۲ سالهای که هنگام کشته شدن توسط یک افسر پلیس، اسلحه اسباب بازی در دست داشت.) در کنار #EmmettTill، از این بستر برای پیونددادن وقایع جاری به مدت طولانی استفاده میشد. تاریخ خشونت ضد سیاه که قبلاً توسط کتاب ” The Red Record” اثر Ida B.Wells’ در سال ۱۸۹۵ ثبت شده است. این کمپینهای دیجیتالی بسیاری از رسانههای خبری جریان اصلی را تحت فشار قرار دادند تا هرچه دقیقتر از تیراندازیهای پلیس خبر دهند. روشهایی که باعث شد پلیس محلی و فدرال برنامههای استفاده از زور را تغییر دهند.
مدتها قبل از #MeToo ، هشتگهایی مانند #YesAllWomen (که قبلاً به خاطر خشونت سوء استفاده از زنان مورد توجه قرار گرفته بود) ، #GirlsLikeUs (که برای بحث در مورد مسائل پیش روی زنان تراجنسی استفاده میشد) و #YouOkSis (که برای جلب توجه به تجربیات زنان سیاهپوست با آزار و اذیت در خیابان) استفاده شده بودند.
من فکر میکنم حضور آمریکاییهای آسیایی در توییتر که در واقع روزنامهنگاران، سردبیران هستند، به مردم و به طور کلی در اتاق خبر نشان داده است که پوشش موضوعات آسیایی و آمریکایی مهم است.
توییتر اساساً شیوههای تعامل بسیاری از جوامع با رسانهها را تغییر داده است، زیرا کاربران احساس میکنند که برای مقابله با مشکلات در جامعه قدرت دارند. یکی از کاربران در مصاحبهای برای یک گزارش گفته است: “من فکر میکنم حضور آمریکاییهای آسیایی در توییتر که در واقع روزنامهنگاران و سردبیران هستند، به مردم و به طور کلی در اتاق خبر نشان داده است که پوشش موضوعات آسیایی و آمریکایی مهم است.” وی افزود: “با توییتر، میتوانید در صورت بروز مشکل، یک خبر منتشر شده را از دور خبری خارج کنید، یا اگر موضوعات خاصی را پوشش نمیدهند. اکنون از طریق توییتر پاسخگویی وجود دارد.” گزارش منتشر شده توسط بنیاد نایت.
تهیه کنندگان فیلم، نویسندگان تلویزیون و تبلیغ کنندگان شیوه ایجاد محتوا را برای پاسخ به طرفدارانی که نظرات خود را بصورت آنلاین بیان میکنند تغییر دادهاند. برنامهسازان شبکه USA و CW به تأثیر طرفداران توییتر در مورد محتوای برنامههای خود اذعان کردهاند. هشتگهایی مانند #NotBuyingIt مارکهای Huggies تا BMW را فراخواندهاند تا از تبلیغات جنسی استفاده نکنند. بعد از تحریم تبلیغاتی در توییتر، کانال Hallmark تصمیمی را برای حذف تبلیغات که توسط یک زوج لزبین انجام میگرفت را رد کرد. دیگر روزهایی نیست که یک اثر هنری میتواند کلیشهها را ترویج کند، زنان شیطانپرست یا وجود افراد رنگین پوست خنثی را نادیده بگیرد. منتقدان و کارشناسان حرفهای ممکن است نتوانند این مشکلات را شناسایی کنند. اما کاربران توییتر قطعاً چنین خواهند کرد. آنها خواهان وضعیت بهتر هستند و بارها نتیجه عملکرد خود را دریافت کردهاند.
جای تعجب نداردکه افراد قدرتمند از توییتر ناراحت هستند و انتقاداتی را که از آن ناشی میشود بسیار منفی، تحملناپذیر و بیش از حد حساس میدانند. توییتر عکسالعملهای تندوتیز و درشت، درگیری یا قطبی کردن را اختراع نکرد، اما باعث افزایش مجموعه صداهایی شد که همه ما باید بشنویم. مانند همه ابزارهای فناوری، توییتر نیز میتواند مورد سوءاستفاده قرار بگیرد و از آن برای “بهتر شدن” استفاده نشود. درست همانطور که از چاپخانه برای انتشار مطالبی استفاده میشد که به شدت برای بردهداری استدلال میکردند، از این رو نیز از بین بردهشدگان استفاده شد تا قضیه دستکاری شود. درست همانطور که از رادیو و تلویزیون برای برانگیختن ذکاوت McCarthyism استفاده میشد، از آنها نیز برای تضعیف آن استفاده میشود.
توییتر در این دهه، به مردم عادی کمک کرد تا دنیای ما را تغییر دهند.
تاثیر توییتر بر همه ما به عنوان یک کل واحد غیر قابل چشم پوشی ه اما این تغییر روی هر یک از ما ، به عنوان یک شخص هم جالب بوده. جریان سیالی که در وبلاگ ها به صورت روزمره نویسی خودش رو نشون می داد ، امروز در توییتر به مرز هجو و به شکل هرز نویسی رسیده.
نکتهای که میگی رو قبول دارم اما همین هرزنویسی هم بیشتر واسه ایجاد یک زاویه نسبت به اخبار و جریاناتی هست که تو توییتر شکل گرفته. نه همیشه اما هست. بالاخره یک شبکه اجتماعی عمومی محسوب میشه و همه نوع تفکری هست. روزمرهنویسی گرفته تا هجونویسی.