دیتاژورنالیسم یا داده‌نگاری چیست؟

زمان مطالعه: ۵ دقیقه

برای روزنامه‌نگاران مراجعه به فیس‌بوک مانند رفتن به میدان اصلی شهر است. روزنامه‌نگاران می‌توانند به فیس‌بوک بروند، با مخاطبانشان تعامل داشته باشند و نظرات آن‌ها را بشنوند، به منابع تازه دست پیدا کنند و درباره‌ی موضوعات روز بحث و گفت‌وگو کنند.

آنتونی دوروسا (سردبیر شبکه‌های اجتماعی خبرگزاری رویترز)

روزنامه‌نگاری و داده‌ها

با گسترش علوم ارتباطات و تغییر روش‌ها در روزنامه‌نگاری، نوع جدیدی از این علم با تمرکز بر روی دقت و ارائه جزئیاتی که بصورت سنتی قابل ارائه نبود شکل گرفته است که به آن دیتاژورنالیسم گفته می‌شود. اگر بخواهیم به تعریفی جامع از دیتاژورنالیسم برسیم باید به بررسی “دیتا” بپردازیم تا بتوانیم در کنار روزنامه‌نگاری قرارش دهیم.


داده چیست؟ (در این پست مفصلا به این بحث پرداخته‌ایم) شاید بشود گفت ۱۰ سال پیش مجموعه داده‌ها به یک سری اطلاعات ساده جمع‌آوری شده اعم از گزارشات آرشیوی، آمارهای سازمانی و… توسط روزنامه‌نگاران در یک فایل اکسل گفته میشد که با بررسی دستی آن‌ها به گزارشات خود رنگ و بویی ملموس‌تر می‌دادند؛ اما با شکل‌گیری و همه‌گیر شدن شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها دیگر این داده‌ها چیزی نبودند که بشود بصورت دستی در چند سطر از یک فایل اکسل قرار گیرند و یا صرفا برداشت‌هایی از نظرات یک جامعه‌ی کوچک باشد؛ با دسترسی‌هایی که شرکت‌ها برروی داده‌های تولیدی کاربران دادند دیگر این سطرها به هزاران و میلیون‌ها سطر می‌رسد که توان تحلیل آن توسط انسان تقریبا غیرممکن است.

رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی بخواهیم یا نه جهان ما را تحت‌الشعاء و دست‌مایه‌ی تغییراتی اساسی قرار داده‌اند. ما صرفا با برداشت شخصی می‌توانیم این مساله را خوب یا بد بدانیم اما نمی‌توانیم آن را متوقف کنیم.

روزنامه‌نگاری دیگر یک تحریریه با تعدادی ماشین تایپ و خبرنگارانی بیرون از آن مشغول گزارش‌گیری و تهیه خبر از چند فرد و موضوع نیست؛ هر گوشی تلفن همراه خود یک تحریریه همراه محسوب می‌شود که می‌تواند در لحظه، در هر شرایطی و در هر مکانی اخبار را انعکاس دهد؛ آن هم نه صرفا برای خبرنگاران، هر فرد در جامعه می‌تواند خبری تولید و آن را منتشر کند. پس با این رویه‌ی شکل گرفته شده دیگر نمی‌توان خواننده را صرفا با مقالاتی طولانی جذب کرد؛ خواننده‌ای که در دنیایی با سرعت و حجم اطلاعات بالا وقت می‌گذراند به دنبال دریافت سریع و دقیق اطلاعات است. با حضور افراد جامعه در شبکه‌های اجتماعی دیگر خوانندگان صرفا به دنبال خواندن نظرات یک وزیر یا نماینده مجلس نیستند، می‌خواهند بدانند مردم در مورد این افراد و صحبت‌هایشان چه می‌گویند، چطور فکر می‌کنند و از نظر احساسی چه برخوردی نسبت به صحبت‌های این شخصیت‌ها دارند.

با شکل‌گیری رسانه‌های اجتماعی دیگر اخبار بصورت انحصاری در اختیار خبرگزاری‌ها و خبرنگاران قرار ندارد، بلکه جامعه‌ای شکل گرفته است که در آن روزنامه‌نگارن، منابع و شهروندان به ردوبدل اطلاعت بایکدیگر می‌پردازند.

در اینجا روزنامه‌نگاری سنتی عملا توان سنجش و گزارش‌گیری از این جوامع حاضر در فضای سایبر را ندارد و صرفا می‌تواند بازگوکننده برخی نظرات باشد. اما از طریق دیتاهای تولید شده توسط همین افراد در شبکه‌ای اجتماعی، سایت‌ها و وبلاگ‌ها می‌شود به ریزترین رفتارهای افراد در مقیاسی بزرگ و غیرقابل تصور رسید که برداشت‌های افراد جامعه را بازگو می‌کند.

دیتاژورنالیسم علم است، علمی آماری که با قرارگیری اعداد و کلمات در کنار هم می‌شود پا را فراتر از مرزها قرار داد و گاهی تغییراتی اساسی در یک جامعه ایجاد کرد و یا تحلیلی دقیق‌تر جهت پیش‌برد یک موضوع ارائه نمود.

پس با این اساس می‌شود دیتاژورنالیسم را اینگونه تعریف کرد:

“دیتاژورنالیسم به‌عنوان یک شاخه جدید روزنامه‌نگاری، استفاده از داده‌ها و بکارگیری آن در روزنامه‌نگاری برای ارائه بهتر توضیحات در یک خبر است. دیتاژورنالیسم می‌تواند حجم وسیعی از داده را ابزاری برای گفتن یک داستان در قالب یک اینفوگرافیک یا نمودار در کنار گزارشات و اخبار و یا بصورت جداگانه قرار دهد.”

در گذشته، روزنامه‌نگاران با حضور در صحنه و گزارش اخبار کار می‌کردند. امروز، اما با این حال، اخبار به طور متفاوت، اغلب در اینترنت وجود دارد اما به عنوان چندین منبع متفاوت می‌شود یاد کرد. اطلاعاتی هم که از طریق وبلاگ‌ها، فیلم‌ها و رسانه‌های اجتماعی منتشر می‌شوند را هم اضافه کنید. در نتیجه، نیاز به دسترسی و فیلترکردن جریان مداوم اطلاعات در مجلات خبری بسیار مهم است. با استفاده از داده‌ها، تمرکز روزنامه‌نگار از اولین فرد در صحنه تبدیل به فردی است که از بالا دیگر افرادِ حاضر در صحنه را پایش می‌کند و زمینه را برای یک گزارش تحلیلی فراهم می‌کند.

چرا دیتاژورنالیسم؟

در گذشته روزنامه‌نگاران بر این باور بودند که تنها کسانی هستند که فناوری را برای تکثیر و توزیع آنچه که در یک شب اتفاق افتاده است دارند. اما امروزه داستان‌های خبری از منابع متعدد، شاهدان عینی و وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی در جریان هستند و سرعت در دریافت حجم زیادی از اطلاعات در آن حرف اول را میزند؛ کاربران هر روز سایت‌های زیادی را بررسی می‌کنند، صبح که بیدار می‌شوند اخبار را در تلگرام، توییتر و اینستاگرام می‌بینند و نظرانتشان را در رابطه با موضوع برای دوستانشان به اشتراگ می‌گذارند. پس دیگر نمی‌شود با انتشار یک یادداشت بصورت سنتی در روزنامه یا یک سایت به این خواست کاربران جواب داد. اصطلاحا می‌شود گفت کاربران تشنه‌ی اطلاعات هستند. اطلاعاتی زیاد در مقیاسی کوچک با تجزیه و تحلیل درست که سریع در دسترسشان قرار گیرد.

تفاوت در چیست؟

شاید فرصتی جدید باشد برای گفتن یک داستان قانع‌کننده با مقیاس بالا و محدوده اطلاعات دیجیتالی که در حال حاضر در دسترس است. دیتاژورنالیسم این امکان را می‌دهد در هر مرحله‌ای از روند تغییرات در یک اتفاق، آن را به سرعت و دقت بالا بازگو کنید. اگر یک روزنامه‌نگار سنتی صرفا به چند فرد و گروه دسترسی دارد، دیتاژورنالیست‌ها با دنیایی از اطلاعات در سراسر وب سر و کار دارند، از شبکه‌های اجتماعی و نظرات کاربران در مورد موضوعات تا سایت‌هایی با اطلاعات فراوان که به راحتی و در مدت زمانی کم می‌تواند گزارشات خود را از آنان دریافت کند و در قالب یک نمودار در کنار گزارشش قرار دهد.

به همین دلایل روزنامه‌نگاران باید داده‌ها را به عنوان یک فرصت ببینند. بطور مثال در مساله سوال از رئیس‌جمهور در سال ۱۳۹۷ که در مجلس اتفاق افتاد و ما در واکاویک به آن پرداختیم (می‌توانید اینجا ببینید)، قبل از سوال صرفا با گمانه‌زنی‌هایی در رسانه‌های سنتی و شبکه‌های اجتماعی روبرو بودیم، مثلا اینکه ممکن است سوال در حوزه‌ی اقتصادی به نسبت اوضاع نوسانات قیمت دلار از رئیس‌جمهور پرسیده شود، یا مساله برجام که می‌شود گفت یکی از پربحث‌ترین موارد بوده و مخالفان و موافقان سرسخت خود را داشته است. یعنی هیچ نگاه دقیقی از اینکه چه سوالی مطرح می‌شود و مردم چه نظری دارند وجود نداشت. نگاهی ناقص و صرفا یک داده خام که قابلیت استفاده خبری در آن دیده نمیشد؛ اما این داده زمانی شکلی تاثیرگذار به خود می‌گرفت که نظرات جامعه و نگاه‌ها به این جلسه پرسش و پاسخ هم در کنار آن قرار می‌گرفت؛ اینکه مردم از سوالات هر نماینده چقدر راضی بوده‌اند و چه احساسی داشته‌اند؟ یا پاسخ‌هایی که رئیس‌جمهور مطرح کرده‌اند چقدر مردم را قانع کرده است؟ یا روی دیگر این اتفاق، مردم در شبکه‌های اجتماعی از چه چیزهایی صحبت می‌کنند که حتی در این جلسه هم مطرح نشده است؟ همه این‌ها خط داستانی ما را شکل می‌دهند برای تهیه یک گزارش از داده‌هایی خام یا شاید در نگاه اول بی‌معنا. در واکاویک توانستیم با استفاده از داده‌ها، چیزی غیرانتزاعی را به چیزی تبدیل کنیم که همه می‌توانند نسبت به آن درک داشته و ارتباط برقرار کنند. می‌شود اخباری را که افراد در حالت عادی با گمانه‌زنی به آن می‌پردازند با شکلی دقیق اطلاع‌رسانی کرد. می‌شود یک وضعیت پیچیده از نظر اقتصادی را که مردم با آن سروکار دارند را در قبال سوالاتی که از رئیس‌جمهور شده است دید و نظرات مردم را در مورد هر یک دانست، تا تفاوت نگاه‌ها و اولویت‌های نمایندگان و دولتمردان را با مردم سنجید و راه حلی برای این فاصله بیان نمود.

یک مانع وجود دارد که روزنامه‌نگاران را از استفاده از این پتانسیل نگه دارد: آموزش خود برای کار با داده‌ها از طریق تمام مراحل – از سوال مطرح شده به سمت یک حرکت بزرگ داده محور. کار با داده‌ها مانند راه رفتن در یک مسیر وسیع و ناشناخته است. در نگاه اول، داده‌های خام، گیج‌کننده به چشم می‌آیند اما با یادگیری در این حوزه هر داده‌ای یک نکته مهم و مخفی را به تحلیل شما می‌افزاید؛ و این چیزی است که در رسانه به آن نیاز داریم.

– این یادداشت در وبلاگ واکاویک منتشر شده است.

لینک کوتاه یادداشت: https://resasanian.ir/0kCBE

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *