باز هم شبکههای اجتماعی برای خبرنگاری دردسرساز شد. دردسری که نمیشود کفهی ترازوی قضاوت را به سمت کسی سنگینتر کرد. اما این اتفاق نشان داد بعد از گذشت سالها در رابطه با استفاده از شبکههای اجتماعی دچار ضعف هستیم. ضعفی سیستماتیک که ما را هم درون خود قرار داده است. شاید لازم باشد دوباره به این جملهی آنتونی دوروسا، سردبیر شبکههای اجتماعی خبرگزاری رویترز اشاره کنیم که میگوید: “برای روزنامهنگاران مراجعه به فیسبوک مانند رفتن به میدان اصلی شهر است. روزنامهنگاران میتوانند به فیسبوک بروند، با مخاطبانشان تعامل داشته باشند و نظرات آنها را بشنوند، به منابع تازه دست پیدا کنند و دربارهی موضوعات روز بحث و گفتوگو کنند.” اهمیت و نقش شبکههای اجتماعی را میشود در این جمله دید. اهمیتی که نگاهی نه شخصی، بلکه یک روند حرفهای را در این فضا دنبال میکند. اما محدودیتها، بایدها و نبایدها برای یک خبرنگار که در مجموعهای خبری فعالیت دارد، در محیط شبکههای اجتماعی چیست؟ مسیری که رسانههای پیشرو در دنیا بعد از اتفاقات گوناگون که در فعالیت خبرنگارانشان در شبکههای اجتماعی رخ میداد، اهمیت آن را خیلی سریعتر دریافتند.