سفر در یک تغییر پارادایم

زمان مطالعه: ۳ دقیقه

«ساختار انقلاب‌های علمی» اثر مهم توماس کوهن، که برای اولین بار در سال ۱۹۶۲ منتشر شد، مدت‌هاست که سنگ بنای فلسفه علم به حساب می‌آید. کوهن در این کتاب چارچوبی پیشگامانه ارائه می‌دهد که مفاهیم سنتی پیشرفت علمی را به چالش می‌کشد، مفهوم پارادایم‌ها را معرفی می‌کند و درک ما از انقلاب‌های علمی را تغییر می‌دهد. کوهن با تکیه بر مطالعات موردی تاریخی، به ماهیت پویای تحقیق علمی می‌پردازد، و تحقیقی فریبنده را ارائه می‌دهد که چگونه جوامع علمی دستخوش دگرگونی‌های بنیادی می‌شوند، و هنجارهای موجود را مختل می‌کند تا راه را برای روش‌های جدید تفکر هموار کند.

تمرکز بحث کوهن، بر مفهوم «تغییر پارادایم» قرار دارد، که او آن را انقلاب در اندیشه علمی تعریف می‌کند؛ که زمانی رخ می‌دهد که یک پارادایم جدید جایگزین پارادایم قدیمی‌تر شود. به عقیده کوهن، علم عادی در چارچوب پارادایم‌های تثبیت شده عمل می‌کند و پایه‌ای پایدار برای تحقیق علمی و ایجاد اجماع فراهم می‌کند. دانشمندان برای حل معماها و ناهنجاری‌های درون این پارادایم‌ها کار می‌کنند تا زمانی که ناهنجاری‌های کافی انباشته شوند، که منجر به وضعیت بحرانی در این زمینه شود. در این مقطع است که یک پارادایم انقلابی پدیدار می‌شود، که پارادایم قدیمی را زیر و رو می‌کند و دوره جدیدی از تحقیقات علمی را آغاز می‌کند.

کوهن تأکید دارد که انقلاب‌های علمی، پیشرفت‌های فزاینده‌ای نیستند، بلکه گسست‌های رادیکال در نحوه درک و تفسیر ما از جهان هستند. این تغییرات در جهان‌بینی، صرفاً عقلانی یا تجربی نیستند؛ آن‌ها همچنین جنبه‌های جامعه‌شناختی و روانشناختی را دربر می‌گیرند که بر پذیرش جامعه علمی از ایده‌های جدید تأثیر می‌گذارد.

موضوعاتی که کوهن در کتاب «ساختار انقلاب‌های علمی» به آن می‌پردازد:

۱- قیاس‌ناپذیری: یکی از مفاهیم مورد بحث کوهن، «قیاس‌ناپذیری» است که به این ایده اشاره دارد که پارادایم‌ها اساساً متفاوت هستند که نمی‌توان آنها را مستقیماً یا به طور عینی با یکدیگر مقایسه کرد. این موضوع چالش‌های مهمی را برای دانشمندانی که در سراسر مرزهای پارادایمیک ارتباط برقرار می‌کنند، ایجاد می‌کند، زیرا هر گروه با مجموعه‌های متفاوتی از مفروضات و روش‌شناسی عمل می‌کند.
۲- نقش ناهنجاری‌ها: کوهن بر نقش ناهنجاری‌ها در انقلاب‌های علمی تاکید می‌کند. ناهنجاری‌ها نتایج تجربی یا مشاهداتی هستند که چارچوب توضیحی پارادایم غالب را به چالش می‌کشند. انباشت ناهنجاری‌ها می‌تواند پارادایم را بی‌ثبات کند و منجر به فروپاشی نهایی آن شود.
۳- تغییر پارادایم به‌عنوان پدیده‌های اجتماعی: کوهن بر جنبه‌های جامعه‌شناختی انقلاب‌های علمی تأکید می‌کند و اظهار می‌دارد که جوامع علمی به عنوان «کالج‌های نامرئی» عمل می‌کنند که تحت تأثیر باورها، ارزش‌ها و ساختارهای قدرت غالب هستند. پذیرش پارادایم جدید به توانایی آن برای جلب توجه در جامعه علمی و شبکه های اجتماعی مرتبط با آن بستگی دارد.

اما از لحاظ تاثیرگذاری، «ساختار انقلاب‌های علمی» را می‌شود به چند دلیل بسیار تأثیرگذار بررسی کرد:

۱- تغییر پارادایم به عنوان یک ابزار مفهومی: معرفی مفهوم تغییر پارادایم توسط کوهن ابزار قدرتمندی برای درک تکامل دانش علمی ارائه کرده است. این مدل خطی و تجمعی پیشرفت علمی را به چالش می‌کشد و ماهیت مخرب تغییرات انقلابی را تصدیق می‌کند.
۲- مطالعات موردی تاریخی: کوهن استدلال‌های خود را با مطالعات موردی قانع‌کننده تاریخی، مانند انقلاب کپرنیکی و تغییر مکان از مکانیک کلاسیک به مکانیک کوانتومی، بیان می‌کند. این مطالعات موردی نشان می‌دهد که انقلاب‌های علمی چگونه نمایان می‌شوند و نمونه‌های ملموسی را برای خوانندگان فراهم می‌کنند تا پیچیدگی فرآیند علمی را درک کنند.
۳- تأثیر بر فلسفه علم: کار کوهن به طور قابل توجهی فلسفه علم را شکل داده است و جرقه بحث‌هایی در مورد ماهیت پیشرفت علمی، نقش ناهنجاری‌ها و پویایی‌های اجتماعی در جوامع علمی برانگیخته است. ایده‌های او بحث‌هایی را در مورد واقع‌گرایی، نسبی‌گرایی و ماهیت عینیت علمی برانگیخته است.

«ساختار انقلاب‌های علمی» علی‌رغم کمک‌های قابل‌توجهی که داشته، در تفکرات مختلف با انتقاداتی مواجه شده است:

۱- بحث قیاس‌ناپذیری: مفهوم قیاس‌ناپذیری بحث‌های شدیدی را در میان فیلسوفان و مورخان علم به راه انداخته است. برخی استدلال می‌آورند که ایده کوهن امکان ارزیابی عینی و مقایسه عقلانی بین پارادایم ها را تضعیف می‌کند.
۲- تعمیم بیش از حد: برخی از منتقدان بیان می‌کنند که مدل کوهن ممکن است به‌طور جهانی برای همه رشته‌های علمی یا دوره‌های تاریخی قابل استفاده نباشد. آنها پیشنهاد می‌کنند که تأکید کوهن بر تغییر الگو به‌عنوان شیوه اولیه پیشرفت علمی، پیچیدگی توسعه علمی را بیش از حد ساده می‌کند.
۳- نقش ناهنجاری‌ها: منتقدان نقش ناهنجاری‌ها را به عنوان نیروی محرکه تغییر پارادایم زیر سوال برده‌اند. آنها استدلال می‌آورند که، در حالی که ناهنجاری‌ها قابل توجه هستند، عوامل دیگری مانند تأثیرات اجتماعی-سیاسی و انباشت شواهد نقش مهمی در انقلاب‌های علمی دارند.

اما علیرغم انتقادها، «ساختار انقلاب‌های علمی» اثری شاخص است که درک ما از روند علمی را متحول کرده است. نظریه‌های کوهن تأثیر عمیقی بر رشته‌های مختلف از جمله فلسفه، تاریخ و جامعه‌شناسی علم داشته است. این کتاب الهام‌بخش پروژه‌های تحقیقاتی متعددی بوده است و میراث آن همچنان بر نحوه نگرش دانشمندان به ماهیت دانش علمی، و تکامل آن تأثیر می‌گذارد.

Photo by David Matos on Unsplash

لینک کوتاه یادداشت: https://resasanian.ir/qf4jM

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *