«در ستایش بطالت» مقالهای تأملبرانگیز و تأثیرگذار است که توسط فیلسوف و ریاضیدان مشهور برتراند راسل نوشته شده است. این مقاله که در ابتدا در سال ۱۹۳۲ منتشر شد، هنجارهای اجتماعی پیرامون کار و ارزش اوقات فراغت را به چالش میکشد. استدلالهای شیوا و متقاعدکننده راسل، خواننده را وادار میکند تا در اخلاق غالب تلاش بیپایان تجدیدنظر کنند و هدف واقعی وجود انسان را دوباره ارزیابی کنند.
فرض اصلی مقاله حول این ایده میچرخد که جوامع مدرن قربانی تاکید اغراقآمیز و نابجا بر اهمیت کار شدهاند. راسل معتقد است که این باور غالب مبنی بر اینکه، کار سخت ذاتاً فضیلت دارد و بیکاری گناه است، به اخلاق کاری تحریف شده منجر شده است، و باعث میشود مردم اهمیت اوقات فراغت و آرامش را دستکم بگیرند. راسل با انتقاد از این مفهوم سنتی که تنها فعالیتهای ارزشمند، آنهایی هستند که درآمد ایجاد میکنند یا به اقتصاد کمک میکنند، از رویکردی متعادلتر و رضایتبخشتر به زندگی حمایت میکند – رویکردی که به افراد اجازه میدهد از مزایای اوقات فراغت لذت ببرند و در فعالیتهایی شرکت کنند که باعث تغذیه ذهن و روح میشوند.
راسل در این مقاله، ترکیبی از استدلال منطقی، تحلیل تاریخی، و حکایات شخصی را بهکار میگیرد تا نکات خود را به نتیجه برساند. شوخطبعی او طعنهای به استدلالهای او میبخشد و حس رفاقت را با مخاطبانش ایجاد میکند؛ زیرا او هنجارهای ثابت را زیر سوال میبرد و دیدگاههای جایگزین ارائه میدهد. وضوح و ظرافت نثر راسل تضمین میکند که ایدههای او حتی دههها پس از انتشار اولیه مقاله، قابل درک و متقاعدکننده باقی بماند.
یکی از قانعکنندهترین استدلالهای این مقاله، نقد آن بر نظام اقتصادی حاکم است. راسل ادعا میکند که پیشرفتهای فناوری باید منجر به کاهش ساعات کاری افراد برای حفظ خود میشد. با این حال، او ابراز تاسف میکند که مردم به جای لذت بردن از اوقات فراغت بیشتر، در چرخه کار بیش از حد و مصرف گرفتار شدهاند. او پیشنهاد میدهد که کاهش ساعات کار، همراه با توزیع مجدد ثروت، میتواند به جامعهای عادلانهتر منجر شود. بینش راسل بهویژه در زمینه مدرن، جایی که بحثهای مربوط به اتوماسیون، جابجایی شغل، و پیگیری کار معنادار، همچنان به گفتمان اقتصادی و سیاسی شکل میدهد، مرتبط است.
علاوه بر این، «در ستایش بطالت» به پیامدهای اجتماعی کار بیش از حد میپردازد. راسل تأثیرات مضر بر سلامت روان، خلاقیت و روابط انسانی را که از تمرکز بیوقفه بر بهرهوری ناشی میشود، برجسته میکند. او با حمایت از اوقات فراغت بهعنوان وسیلهای برای پرورش کنجکاوی فکری، پرورش خلاقیت و تقویت پیوندهای اجتماعی، خواهان ارزیابی مجدد ارزشهای اجتماعی و تغییر بهسوی درک جامعتر از شکوفایی انسان است.
مقاله راسل منتقدانی دارد که برخی از آنها اینگونه استدلال میکنند که ایدههای او را میتوان بهعنوان حمایت از تنبلی یا استحقاق غیرقابل کسب تفسیر کرد. فراخوان راسل برای بیکاری، درخواستی برای انفعال یا رضایت نیست. بلکه فراخوانی برای بازتعریف هدف کار و شناخت ارزش فعالیتها، فراتر از سود اقتصادی است. او توجه اندیشمندانه به نحوه صرف زمان را تشویق میکند و بر اهمیت فعالیتهای فکری، سرگرمیها و فعالیتهای اوقات فراغت در غنیسازی زندگی فرد تأکید میکند.